فراق آسمانیات را با کدامین قلم میتوان نوشت؟
کدامین قلم است که میتواند نسوزد؟
گل حسرت، سر خود را روی دامان برف میگذارد
و نالههای مهربانی باد، محبت را اندوهگین میکنند
آه. چه سرد است هوای امروز!
هوایی که باران در آن راه ندارد
و چه ناگوار صبحیست صبح فراق
صبحی که ابدیت را به تصویر میکشاند
خورشید نیز گریان شده است
ز سر چیده شدن شاخه گل مهربانی
داغ باران، قلبم را شکست
و احساسم را تا بیانتهای حسرتها کشاند
تو ای شهر! دیدی که چگونه به نظرم تار آمدی؟
چگونه در هوای مسموم تو، نفسهای بیمیلی و بیاشتیاقی کشیدم؟
و باز، غم دوران، یاد دل خونینم افتاد
گریه اما دیگر سودی نداشت
اندُوه اما،دیگز ثمر نداشت
تقدیر آب را ماهی، کِی توانِ رقم زدن دارد؟!
رحیم یوسفنژاد»
نویسندهٔ متن: رقیه بصیرتی برزکی
همسایهها
نوشتهٔ: احمد محمود
رمانِ اجتماعی ی»
همسایهها رمانی است در گونهٔ ادبیات واقعگرایانه ٔاجتماعی، که بهعنوان اولین رمان نویسنده بهسرعت او را وارد دنیای جدی و حرفهای ادبیات زمانهٔ خود کرد و برخی آن را یکی از بهترین رمانهای فارسی و از بهترین آثار محمود میدانند.
احمد محمود در همسایهها با اینکه به زندگی طبقات فرودست اجتماع پرداخته و از رنج آنها میگوید اما در ایدئولوژی خود و جانبداری از این طبقات، معتدل بوده و بازتاب دقیق حوادث را بر آنچه هوادار آن بوده، ترجیح دادهاست. او همچنین خرافهپرستی و اختلاف طبقاتی را نقد کرده و از زندگی خود و تجربیاتش برای بازسازی و بازنمایی فضای پررنج و دشوار مردمان داستان و همینطور گرایشهای ی آنها بهره برده است.
درباره این سایت